Showing posts with label ادبیات دراماتیک. Show all posts
Showing posts with label ادبیات دراماتیک. Show all posts

گیتا گرکانی دانشجوی دانشکده هنرهای دراماتیک




افزودن شرح
عکاس رضا شریفی
گیتا گرکانی دانشجوی دانشکده هنرهای دراماتیک
در جلوی بالکن ورودی حیاط دانشکده درعکسی بسیار
خاطره انگیز ازدوران دانشجویی سال 56 .

نکاتی چند درباره فیلمنامه 1


دوستان عزيز، گاهى مطالبى را مى خوانم كه ممكن است مورد استفاده علاقمندان قرار گيرد، در حد بضاعتم ترجمه انها را با شما شريك مى شوم.
چهار نكته براى خلق يك "شخصيت" در داستان
براى خلق يك شخصيت داستانى، نويسنده بايد خواسته ها و ارزوهاى درونى شخصيت و همينطور اهداف بيرونى او را بشناسد تا بتواند شخصيت را براى نيل به اهدافش هدايت كند.
در بسيارى از فيلمنامه ها ، شخصيت، در مسير حركتش بطرف هدف نهايى كامل تر مى شود و متاسفانه گاهى نيز پاره اى از ويژگى هاى خود را در طول اين سفر از دست مى دهد.
٤ نكته اى كه در اين مقاله مورد اشاره قرار مى گيرند، مواردى هستند كه ممكن است نويسنده بخواهد شخصيتى را كه خلق كرده است از انها دور كند تا شخصيت به سير و سلوك داستانى اش برسد.
١- والدين و خانه؛
در تاريخ داستانسرايى، معمولا شخصيت ها به دلايلى كه در داستان به ان پرداخته مى شود از خانه و خانواده جدا مى شوند تا به ندايى كه انها را مى خواند پاسخ داده باشند. شخصيت بنابر تصميمى كه خود مى گيرد يا به او تحميل مى شود تنها مى شود و به همين علت مورد توجه نويسنده قرار مى گيرد و داستان بر مبناى اعمال او بنا مى شود.
شخصيت"اينديانا جونز" يكى از بهترين مثال ها براى اين منظور است ."لوك اسكاى واكر" در جنگ ستارگان نيز مثال ديگريست از شخصيتى كه از جايگاه اصلى خود به محل ديگرى مى رود تا مبارزه اى را اغاز كند.
مثالهاى بيشمارى را در قصه ها مى توان يافت كه شاهدى بر اين ادعا هستند. شايد جهانى ترين شخصيتى كه از زمان جدا شدنش از خانواده و اغاز سفر، مورد توجه قرار گرفت "بودا" باشد كه به محض اينكه قصر پدر را در جستجوى حقيقت ترك كرد به شخصيتى جهانى تبديل شد.
قانون حاصل از اين مثالها : پرداخت شخصيت قوى معمولا با تبعيد شخصيت از جايگاه راحت و ارام اش بطرف محيطى پر خطر و پر از برخوردهاى پيچيده، شروع مى شود.
٢- چوب زيربغل يا تكيه گاه شخصيت؛
تكيه گاه شخصيت را به اشكال مختلف مى توان در داستان گنجانيد. دوستان، سحر و جادو، ماسك و صورتك و...
در نهايت، تكيه گاه شخصيت ، هرچيزى مى تواند باشد، هر چيزى كه به او در رويارويى و كشمكش با موانع پيش رو، يارى رساند. شخصيت هنگام رسيدن به هدف(در صورت رسيدن) از تكيه گاهش فاصله مى گيرد و ديگر نيازى به ان ندارد.
٣- گذشته شخصيت؛
شخصيت از گذشته اش فاصله مى گيرد، از خاطراتش ، از ادمهايى كه از انها مى ترسيده يا دوستشان داشته يا هرگونه احساس ديگرى كه نسبت به انها داشته است.از موطنش، شهرش، كشورش ... خلاصه اينكه شخصيت مرتب در حال پوسته انداختن است و به ادم جديدترى كه اصيلتر (بهتر يا بدتر، نسبت به تصويرى كه ديگران از او دارند) نزديكتر مى شود.
٤-شخصيت چه مى خواهد؟
اينكه شخصيت چه مى خواهد و براى رسيدن به خواسته اش نيازمند چيست، بايد در معرفى شخصيت از طرف نويسنده فاش شود.معرفى بهتر شخصيت و افشاى بسيارى از نقاط ضعف و قوت او از لابه لاى روابطش با شخصيت هاى پيرامونى اشكار مى شود، بنابراين نويسنده با شناخت كامل شخصيت مى تواند در طراحى ارتباط شخصيت با ادمهاى مكمل كه در اطراف او حضور دارند ، مخاطب را به شناخت واقعى ترى از شخصيت رهنمون شود.
گاهى شخصيت بايد از انچه برايش مهم است دل بكند ،اينديانا جونز از "جام مقدس" كه در تمام طول قصه به دنبال ان بوده ، مى گذرد تا به موقعيتى كه برايش مهمتر است يعنى عشق و احترام از جانب پدر، برسد.
شخصيت هميشه براى نيل به هدفى والاتر و باارزش تر ، حاضر به گذشتن از انچه دارد، مى شود.
ترجمه و تخليص از مقاله نوشته شده توسط:جان بوچر
John Bucher- LA Screenwriter

من دوست دارم قصه بگويم! (2)


من بمدت بيست سال بعنوان فيلمنامه نويس پر كارى مشغول به كار بوده ام و در اين راستا به موفقيتهاى قابل توجهى نيز دست يافته ام. تعداد زيادى از فيلمنامه هايم به فروش رفته و تعدادى نيز به مرحله توليد رسيده است.
در مدت فعاليتم با اشخاص جالبى اشنا شده ام، هرچند كه تمام اين اشنايى ها رضايتبخش و مانا نبوده اند اما در مورد نوشتن رمان بايد بگويم ميل من براى فيلمنامه نويسى از علاقه ام به سينما و قصه گويى و سرگرم كردن ديگران، ناشى شده ولى مشكل بزرگى كه در مورد نوشتن فيلمنامه ذهن مرا درگير كرده اينست كه اكثريت قريب به اتفاق تماشاگران نمى توانند انچه را در كنه تصور فيلمنامه نويس بوده ، ببينند. گاهى بخاطر نوع نگاه متفاوت سازنده فيلم ، اين تغييرات به فيلمنامه اصلى تحميل مى شود و تازه اين بشرط ساخته شدن فيلمنامه است در حاليكه يك فيلمنامه نويس همانطور كه پيشتر گفتم، فيلمنامه هاى بسيارى مى نويسد كه هرگز به مرحله ساخت نمى رسند ، بنابراين فقط توسط چند تهيه كننده يا چند كارگردان و يا بازيگر خوانده مى شوند و ديگر هيچ!

درباره فیلمنامه نویسی (1)


دوستان عزيز، گاهى مطالبى را مى خوانم كه ممكن است مورد استفاده علاقمندان قرار گيرد، در حد بضاعتم ترجمه انها را با شما شريك مى شوم.
چهار نكته براى خلق يك "شخصيت" در داستان
براى خلق يك شخصيت داستانى، نويسنده بايد خواسته ها و ارزوهاى درونى شخصيت و همينطور اهداف بيرونى او را بشناسد تا بتواند شخصيت را براى نيل به اهدافش هدايت كند.
در بسيارى از فيلمنامه ها ، شخصيت، در مسير حركتش بطرف هدف نهايى كامل تر مى شود و متاسفانه گاهى نيز پاره اى از ويژگى هاى خود را در طول اين سفر از دست مى دهد.
٤ نكته اى كه در اين مقاله مورد اشاره قرار مى گيرند، مواردى هستند كه ممكن است نويسنده بخواهد شخصيتى را كه خلق كرده است از انها دور كند تا شخصيت به سير و سلوك داستانى اش برسد.

جهانی به نام «دانشکده هنرهای دراماتیک»


خیلی مهربانی می‌بینم.از دوستان پیر و جوان. طوری که گاهی با خودم می گویم نکند دوباره کودکی شده‌ام که با دیدن صحنه‌ای اندوهگین دلش می‌گیرد؛ و دوستانش با این پیامها به او می‌فهمانند که به یادش هستند و می‌کوشند اندوهها و دلتنگی‌هایش را از یادش ببرند؟ اما گاهی این مهربانی‌ها چنان غیر‌منتظره هستند که کمک می‌کنند گمشده‌هایم را نیز بیابم. مانند پیامی که امروز به خاطر زادروزم از صفحه «دانشکده هنرهای دراماتیک» رسید. پیامی که احساس یک شادی گمشده در سی و سه سال پیش را در دلم زنده کرد، از دانشکده‌ای که گمان می‌کردم فراموش شده. دانشکده‌ای که پنجره‌های بزرگ داشت، استادان بزرگ داشت، همکلاسی‌های بزرگ داشت، انسانهای بزرگ با دلهای بزرگ و اندیشه‌های بزرگ داشت.
از شما ممنونم ای دوستان گرامی که این همه و آن همه بزرگی را به یاد دل کوچک شده‌ در دامگاههای کوچک آوردید!
اسماعیل همتی

با هم اسامی دانشجویان دانشکده هنرهای دراماتیک را از سال1343 تا 1358 را تکمیل کنیم


با تبریک سال نو به همه استادان و دانشجویان دانشکده هنرهای دراماتیک
دانشجویان و استادان گرامی دانشکده هنرهای دراماتیک ، درصدد هستیم
 لیستی واقعی از دانشجویان دانشکده هنرهای دراماتیک از سال تاسیس دانشکده 1343تا پایان سال 1358 آخرین سال فعالیت دانشکده را تهیه نمایم .یک لیست واقعی ازدانشجویان راستین ،انجام این امرهم افراد در تاریخ دانشکده ثبت میگردد وهم اینکه هرکسی به دروغ خود را به دانشکده هنرهای دراماتیک نچسپاند. دراین راستا همکاری و کمک همه دانشجویان و استادان محترم را می طلبد که اسامی تکمیل شود لطفا دانشجویان عزیز   اسامی همدروه ای های خود را برای ما ارسال نمایند . برخی دانشجویان محبت کرده و برخی اسامی را ارسال کرده اند. که بعد از تحقیق در لیست اضافه شده و خواهش می کنم همه انجام این کار مهم  ما را یاری نمایید.

وقتی روزنامه نگار و نوبسنده شناختی از هنر و خصوصا تاتر نداشته باشد






وقتی روزنامه نگار و نویسنده
 شناختی ازهنروخصوصا تاتر نداشته باشد.
می گویند : «باید کاررا به کاردان سپرد»
 رادیو زمانه معمولا در کادر رسانه ای خود از افرادی سطحی نگر و معمولی بهره می برد که شاید فقط دستی بر اتش داشته باشند آنها کارشناس هنری بشکل واقعی نیستندو معمولا نوشته ها و مقاله های هنری و فرهنگی رادیو زمانه  اغلب کم جان و پیش پا افتاده اند. البته این معضل فقط گریبانگیر رادیو  رادیو زمانه نیست بلکه مجموعه رسانه های خارج از کشور به این معضل فرهنگی دوچارند  .در مطلبی در رادیو زمانه  درباره مراسم بزرگ داشت از استاد مسلم تاتر ایران در لندن بقلم پرویر جاهد نوشته شده که بسیار غیرحرفه ای است . نویسنده گزارش پرویز جاهد است وی در گذشته در ایران از علاقمندان به نوشتن درباره سینما بود و چند مقاله یا گزارش هم درباره سینما در مجله فرهنگ و سینما به سر دبیری و مدیر مسولی مقدم به چاپ رسانده.